دخترک در فكري بود
فكر آن انشايي كه معلم مي خواست
" زندگي يعني چه ؟"
دخترك از پدر پير و زمينگيرش خواست
تا دهد پاسخ او
پدرش شرمنده ، خسته و درمانده
روي از او برگرداند
سر به زانو زد و آرام گريست
دخترك اما ، تنها
لرزش شانه ي او را نگريست
وقتي از سوي پدر پاسخش را نگرفت
رو به مادر كرد و
با نگاهش پرسيد:
" زندگي يعني چه ؟ "
مادر او انگار غرق احساس پدر بود هنوز
در نگاه خيسش عشق فرياد كشيد
بار ديگر پرسيد
" زندگي يعني چه ؟ "
مادرش در عوض پاسخ او
سوزني داد به دستش و به او گفت
كه اين را نخ كن
" زندگي يعني اين ! "
دخترك سوزن نخ كرده به دست
زل به مادر زد و
محو تنهايي دستان پر از مهرش شد
متن انشاء اين شد:
زندگي يعني: شرم غمگين پدر از دختر
لرزش شانه و چرخاندن صورت به سمتي ديگر
زندگي يعني اشك پنهان پدر
عشق سرشار و دل دريايي
زندگي يعني دست تنهايي و صبر مادر
زندگي رد شدن از روزنه ي اين دنياست
تلخ خنده ایست
ولي
گاه گاهي زيباست
نظرات شما عزیزان:
بازارهای مالی
تبلیغات هدفمند
طراحی سایت ( یک شبه وب مستر حرفه ای شوید!)
روانشناسی تحصیل
روانشناسی فردی و اجتماعی
فروش اکانت سایتهای دانلود
بوسه ای می طراود
سمت قلب تو
این پا و آن پا کنان
پر از آرزوی تو
مثل آغوشی خاموش
مدادم
گل سرخی می شود
پر از باران شبنم ها
که پیله های خیالت را
در دلم عطّاری می کند
و اژه ها
در قاب عکس تو
تصویر می شوند بر دیوار
و صدای چشمانت
شکوه بال پروانه ای
که زیبائی را در آسمان آبی
اوج می گیرد
و قافیه ها
پنجره هائی که می گویند
پروانه ها آزادند
تمام حرف هایم
همیشه با تو شعر می شود !
چشم است و سپیدی ..//
پلک اگر روی هم آید شبی خواهد بود ..//
از پس آن فجری که نوید از روشنی احساس دارد که ..//
ترا تا دهر دست خواهد برد..//
♥ ☆اپـــــم * ★ * ♥ ★
* * بدوبیا★ ★ ♡
نکند چشمه به پایان آید
و گلی خشک شود
بلبلی چهچهه از یاد برد
ودلی مملو عشق رسم زیبای وفا را به فراموش شدن بسپارد
وای بر من!!
اگر این چشمه تراوش نکند
به همه مدیونم
(قايق خاطره ها)
” تو ” را میان اصطحکاک مداد و کاغذ گیر خواهم انداخت
شاید اینگونه بشود تو را ” تجربه ” کرد…!!!
یاد تو را در دل دارد و بهانه ای می گیرد
بهانه ای بس عجیب
ای نغمه ساز عاشقی و ای طنین شب های بی کسی
می خواهد تور را
آغوشت را
صدای نفس کشیدنت را
دیدن چهره ی دلربایت را
یادی از او کن و مگذار که در حسرت دیدارت آواره ترین باشد
یادش کن که امید تنها نگهدارنده ی اوست ...
دوست عزیز سبز ترین و همیشگی ترین بهار ها را برایت آرزو مندم
و هیچ فکر نکردی شاید ...
چشم کسی به راهت خیره بماند !
و حال ...
روزها از رفتنت می گذرد !
و باز این من هستم که ...
چشم به آن جاده ی تهی دوخته ام !
افسوس !
از این انتظار بیهوده !
تو را راه برگشتی نیست !
خدانگهدارت برده ی گام !
دیگر چشمم به راهت نیست !
" كه سوزانيد بدي را درآتش ، تا ز آتش برون آيد نيكي"
پس تو نيز چنين كن.
چهارشنبه سوري مبارك
.gif)
.gif)
.gif)
نمی خواهم بهای این همراهی را با حساب و کتاب بسنجَم
یا در اندیشه خوب و بَدَش باشم.
نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نه.
می خواهم بروم با آنکه دوستش می دارم.
((برتولت برشت))
ba tabadol link movafeghi?
نمیدانم چقدر نیامدنت را برایش دروغ ببافم و آرامش كنم
از نِق زدنهای شبانه اش خسته ام
همه ی بهانه ی زندگی ام ....
بیا و دلم را آرام كن.آپم ممنون می شم بیا ونظرتو بگی.
مَـטּ تـَرسو نـَبودَمـ...
اَمآ ایـטּ روزهآ زیآد مــے تـَرسمـ...
اَز شبــے کــﮧ مَـטּ بآشَمـ...
مَهتآبـــ ـهمـ بآشَد...
اَمآ دَستـــ هآے تـــــــو...............
مــے تـَرسم...!
دلتنگي هايت دلتنگم كرده...
نكند كه دلتنگ رفتنم باشي ..!
.gif)

گاهی نمیشود، نمیشودکه نمیشود
گاهی هزار دور دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود